شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
گیج می رفت سرم.... چشم هایم سیاهی میدید... به دیوار میخوردم... به زمین می افتادم.... به سختی از جایم بلند شدم تا برای بار آخر پیراهنت را بو کنم..... طعم مرگ آلود سیانور با شیرینی عطر تنت.... آه مرگ مرا به آغوش بکش....
نوشته شده در چهارشنبه 91/1/23ساعت
4:9 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |